روانشناسی خانواده و فردمحوری
زندگی های امروز را که بازندگی های گذشته مقایسه میکنیم خواهیم دید که زندگی های امروزه کمی پیچیده و سخت ترشده و علت سخت ترشدن زندگی ها خیلی ازمسائل اعم از مشکلات اقتصادی و عاطفی و.....هستند که زندگی را به چالش میکشند یکی از این عواملی که زندگی را برای زن و شوهر سخت میکند خودمحوری زن یا مرد است دراین امر زن یا مرد فقط خودشون را درخانواده و زندگی میبینند و برای خود ارزشش بیش از اندازه ای را قائل میشوند و برای اینکه خودشان راحت باشند و درجامعه چه ظاهری و چه باطنی خوش بدرخشند توقعات و انتظاراتی از شریک زندگی خود دارند و به این هیچ توجهی ندارند که آیا این درخواست و انتظاری که من از شریک زندگی خود دارم آیا میتواند از عهده اش بربیاید یانه؟
فقط میخواهد به هرقیمتی که شده مثلا خواسته اش برآورده شود.
برفرض مثال زنی که شوهرش کارگر است و زندگی را باحقوق ناچیزی میگذراند ولی چون اکثر اطرافیانش مبلمان دارند میخواهد به هرقیمتی که شده مبلمان دار شوند و حاضراست شوهرش را به دام قرض و هزاران کار دیگر بیندازد تا یک دست مبل بیاورد خانه همین امر از توان مرد به زور میشود و وقتی که مرد بهش فشار بیاد به مرور زمان عشق و علاقه و امیدش نسبت به زندگی کم میشود و همین امر به مرور زمان باعث میشود ارتباط زن و مرد به خشونت و گفتار های سرکوفت زنانه تبدیل بشه و این کارها آخرش به جدایی و طلاق کشیده میشود.
پس هم زن و مرد باید نسبت به وضعیت کنونی خود انتظاراتی داشته باشند و انتظاراتی را که از توان زن و شوهر به زور است را بزاریم کنار و سعی کنیم که در زندگی مشترک خودمحورانه عمل نکنیم.
التماس دعا